با شمع می گریم...
با شمع می سوزم...
بی شمع می میرم...
***
با غرور گفتم : مرده ام و دیگر از مرگ نمی ترسم
لبخندی زد و گفت : زنده ات می کنم...
حالا می ترسم...
***
به روز از تو می گویم...
به خواب، تو را می بینیم...
به روز از خواب می گویم...
***
کاش سزای اعمال یکدیگر بودیم...
گناهی از من
گناهی از تو
ما را به هم می رساند...
***
دست بر تو می برم...
مثل دستی که بر دار قالی می رود
هزار خط سفید و خالی
مثل هزار حرف نگفته
که پُرم از وسوسه پُر کردنش...
***
این پاییز نیست که می آید...
این لشکر قوم ِ تاتار است
که از هر قطره ی باران
شمشیری ساخته
و رعد و برق را چون تازیانه به دست دارد
و به قصد ویرانی من می آید...
بگذار بر لبان تو فریاد سر دهم...
***
می روی
اما تمام نمی شوی...
تو را ابدی خواهم کرد اگر
برایم به اندازه ی یک شعر باقی بگذاری...
12585 بازدید
11 بازدید امروز
4 بازدید دیروز
15 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian