×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

در جستجوی آفتاب

چند پاره های شبانه

دروازه های شهر بازند
و سلطان چشم انتظار
این شهر سالهاست که در انتظار هجوم توست...
تا می توانی، بی رحمانه بتاز...

***

از تو عبادتگاهی خواهم ساخت
که همگان، خدا را کافر شوند...
***
من
به تمام گنجشک هایی که
این روزها به احترام نبودنت
سکوت می کنند
مدیونم...

***

گاهی به یکباره می ایستم
به فکر فرو می روم
و در عمق خودم می گردم
تا درد را پیدا کنم...
تا مطمئن شوم که هنوز همان آدمم...

***

لازم نیست حتما بُمب به خانه ات بخورد...
همینکه با صدای "وضعیت قرمز" آشنا باشی
خودش صدبار ویرانی است...
صبح، ظهر، شب
به تعداد تیک های یک ساعت...

---

پنجشنبه 29 شهریور 1391 - 3:09:29 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم