×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

در جستجوی آفتاب

چند پاره های شبانه

راهم را سد می کنی
خیالم را چه می کنی..

***

به کم قانع نیستم و نمی شوم
اما قدر تنها عکست را می دانم...
***

و تو را در میان ِ این نوشته ها جا می گذارم....
بهانه ایست برای برگشتنم
و هر بار می خوانمشان
گویی به تو می رسم...
کسی چه می داند
که من تنها در این نوشته ها
به تو می رسم...
---
تو عجیب ترین "نبودنی"
که "بودنم" پُر است از آن...
***
تو آن پیامبری
با هزاران معجزه
با هزاران پیرو
که حتی از رسالت خویش بی خبر است...
و من در میان ِ پیروانت
تنها کسی هستم
که می داند و محتاج ِ این رسالت است...
***
در آغوش ِ تو بودن مثل ِ
بودن در پناه ِ چادری است
که هر لحظه طوفان
اراده ی کندنش را دارد...
آغوشت پناه ِ من است،
پناهم را به باد نده...
---
پنجشنبه 29 شهریور 1391 - 2:56:11 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم