×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

در جستجوی آفتاب

شبانه

داستان ِ "نیاز به یک همراه" دو نوعه. یکی مثل ِ نیاز ِ یک دریاجه ی خشک به رودخانه برای نجات از خشکسالیه، و دیگری مثل نیاز یک سد به جاری شدنه...
نمیشه ادعا کرد که کسی بتونه دوست داشتن یک طرفه رو تاب بیاره و دلش نخواد کسی هم اون رو دوست داشته باشه... اما امان از وقتی که فقط می خوای یکی رو دوست داشته باشی اما نیست! به همین سادگی! فقط می خوای دوست داشته باشی، کسی رو ، چیزی رو، اما به یک باره انگار دنیا

تبدیل به بیابان لم یزرعی میشه که حتی دریغ از یک سنگ برای درد دل
و اگه این قضیه ادامه پیدا کنه و این سد به روی رود احساس باز نشه... جمع میشه و جمع، تا انقدر پُر میشه که از هر گوشه سر ریز می کنه و از هر سوراخ و روزن بیرون می زنه... اونوقت انقدر فشارش روت هست که همیشه در آستانه ی شکستنی، و گهگاه هم ترکی برمیداری و خرابی به بار میاری، هم برای خودت و هم برای نزدیکانت... انقدر پُر می شی که دیگه حتی کسی جرات نمیکنه از کیلومترها دورتر هم عبور کنه... این همیشه خاصیت سده، یک طرف پُر آب و یک طرف خشک... خیلی خنده داره، که همه ی اینا فقط بخاطر اینه که خواستی دوست داشته باشیء!ء

پنجشنبه 29 شهریور 1391 - 3:06:20 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم